بنای عقلا
چکیده
این مقاله در مورد بنای عقلا و حجیت آن در فقه شیعه است. در ابتدا با بررسی مفاهیم لغوی و تشابهات مفهومی سیره عقلا و عرف پرداخته می شود و آنگاه نگاهی به تاریخچه این مفهوم در قرآن و سنت رسول خدا خواهیم داشت.
در این مقاله همچنین چهار نظریه عمده در زمینه بنای عقلا بررسی شده است، اولین نظریه متعلق به معتقدین به امضای سیره عقلا توسط شارع است که در این مورد نظریه شهید صدر و ابداعات وی در این نظریه با تفصیل بیشتری مورد بررسی قرار می گیرد.
دومین نظریه متعلق به قائلین به عدم احراز ردع می باشد. نظریه سوم متعلق به کسانی است که برای بنای عقلا حجیت بالذات قائلند و نظریه چهارم متعلق به افرادی است که برای زندگی بشر منطقه الفراغ قائلند و برای احکام شریعت محدودیت قایل هستند.
مقدمه
سیره عقلایى عملا یکى از منابع مهم فهم احکام است و بسیارى از احکام دین مبین اسلام از احکام امضایى است که همان سیره عقلاست. سیره عقلا به روش و سلوک خردمندان بر انجام یا ترک کاری بدون دخالت و تاثیر عوامل زمانی، مکانی، نژادی، دینی و گروهی اطلاق می شود. عرف عقلا همیشه و در همه جوامع مد نظر و ملاک عمل بوده است و همانطور که گفته شد شرع مقدس اسلام نیز بسیاری از عرفهای عقلایی زمان خود را امضا کرده و خصوصاً در معاملات، کمتر به تاسیس احکام پرداخته است. بنای عقلا از یک طرف در پاسخگویی به نیازهای روزافزون جوامع و از سوی دیگر در پویایی و انطباق فقه با زندگی نوین اجتماعی تاثیر به سزایی دارد. این مقاله در صدد است تا ضمن معرفی اجمالی بنای عقلا و برخی کارکردهای آن، آرای اندیشمندان شیعه را در خصوص اعتبار شرعی سیره های عقلایی بررسی کند.
تعریف
بنای عقلا، به معنای روش و سلوک عملیِ خردمندان بر انجام دادن یا ترک کاری بدون دخالت و تأثیر عوامل زمانی، مکانی، نژادی، دینی و گروهی است[۱]. مفهوم این اصطلاح ، که در دو سدة اخیر در منابع اصولیِ شیعی رواج پیدا کرده[۲]، به معنای لغوی آن نزدیک است . در این منابع ، به جای این اصطلاح تعابیری دیگر مانند سیرة عقلا، ارتکاز عقلا، طریقة عقلا، عمل عقلا، سیرة عقلایی ، قانون عقلایی ، اصل عقلایی ، حکم عقلایی ، عرف عقلا، اتّفاق عقلا، عرف و عادت نیز به کار رفته است[۳].
همانطور که ذکر شد بنای عقلا رابطه نزدیکی با مفهوم دیگری به نام عرف و عادت دارد. بنا به تعریف غزالی[۴] و برخی دیگر[۵] “عرف چیزی است که انسانها به هدایت عقل بر آن متفق اند و طبیعت و سرشت سالمِ آنان آن را پذیرفته است.” برخی دیگر نیز معتقدند که “عرف ، عادتی است که زمانی طولانی در میان مردم مرسوم باشد و به الزامی بودن آن معتقد شده باشند.[۶]“
در فقه مذاهب عامه ، بویژه در فقه حنفی و مالکی ، عرف یکی از منابع استنباط و زیربنای دلایلی مانند قیاس و استحسان شناخته می شود. به گفتة سرخسی ، آنچه با عرف ثابت شود، در واقع به «نصّ» ثابت شده است[۷]. ابوزهره پس از تقسیم عرف به صحیح و فاسد، و تقسیم عرف صحیح به عام و خاص ، عرف صحیح عام را از دقیقترین انواع اجماع می شمارد.
در فقه شیعه نیز عرف و عادت از یک سو در استنباط حکم شرعی نقش دارد و از سوی دیگر در تشخیص موضوعات و تطبیق احکام بر مصادیق و نیز برای تبیین مفاهیم در الفاظی که وضع شرعی ندارند، نقش اساسی دارد. همچنین عرف در رفع ابهام موجود در معاملات و نیز حل دعاوی مؤثّر است.[۸]
عرف عام در تعریف عرفی است که به نژاد، مذهب، زمان، گروه و محدوده ای خاص وابسته نباشد، و نقطه مقابل آن “عرف خاص” است عرف یا سیرة متشرّعه (یا سیرة مسلمین) از انواع عرفِ خاص است که از انواع اجماع عملی محسوب می شود و شرایط و چگونگی حجّیتِ آن با بنای عقلا تفاوتهایی دارد.[۹] عرف تقسیم بندیهای دیگری مانند عرف حادث، مقارن و متأخر؛ عرف مسلم و غیر مسلم؛ عرف ثابت و متبدل و عرف مطرد و مساوی دارد، همچنین عرف را به «عرف قولی» و «عرف عملی» و عرف « ارتکازی» نیزتقسیم کرده اند.[۱۰]
دانلود فایل پی دی اف